به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة، در نشستی که محتوای آن از کانال این استاد قرآن منتشر میشود، با موضوع «خدا را با خدا شناختن» اظهار کرد: شناخت خداوند سبحان و معرفت ذات بیکران او، همواره یکی از محورهای اساسی معارف الهی بوده است. در طول تاریخ، انسان با پرسشهای بنیادین درباره توحید، صفات الهی، خلقت و هدایت روبهرو بوده و همواره کوشیده است با ابزار محدود عقل و ادراک خود، به فهم حقایق لایتناهی دست یابد.
بنابر روایت ایکنا، وی ادامه داد: در این چارچوب، مفهوم «سُبْحانَ الَّذی» به معنای منزه بودن خداوند متعال و واژهی «تسبیح» بهعنوان ابزار شناخت و تنزیه ذات پاک الهی، محور اصلی بحث قرار میگیرد. تسبیح، علاوه بر معنای تنزیه و دور داشتن خداوند از هر نقص، ریشهای در حرکت سریع و شتابان دارد؛ بدین معنا که در ذات آن نوعی شدت و تأکید وجود دارد که جایگاه ویژهای در منظومه معرفت الهی ایجاد میکند. این ویژگی، تسبیح را از سایر ارکان معارف الهی متمایز میسازد و اهمیت آن را در مسیر شناخت خداوند آشکار میکند.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: معارف الهی را میتوان در چهار رکن اساسی دستهبندی کرد. نخست، تحلیل یا توحید است که با عبارت «لا إلهَ إلّا الله» بیان میشود و یکتایی و وحدانیت خداوند در عبودیت را نشان میدهد. این رکن بنیادین، اساس همه شناختهای الهی به شمار میرود. قرآن کریم در آیهی «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلٰهَ إِلّا هُوَ وَالْمَلَائِکَةُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ، شهادت حق، فرشتگان و صاحبان علم به یگانگی و عدالت الهی را بیان میکند و اهمیت توحید را در مسیر معرفت الهی آشکار میسازد».
انصاری گفت: پس از تحلیل، نوبت به تسبیح میرسد؛ شناخت خداوند بیهمتا که ذهن بشر از آغاز تاریخ با آن روبهرو بوده است. این شناخت تنها از مسیر تسبیح ممکن است، زیرا ذهن محدود انسان قادر به درک مستقیم ذات نامحدود الهی نیست. خطبهی ۹۱ نهجالبلاغه، معروف به خطبهی اشباح، از ژرفترین سخنان امیرالمؤمنین(ع) درباره توحید است که اسراری از معرفت الهی را آشکار میکند و ذهن بشر را به تأمل وادار میسازد. انبیا و اولیای الهی مأمور بودند تا اندیشهی انسانها را در مسیر صحیح «لا إلهَ إلّا الله» هدایت کنند و آنان را از انحراف و ضلالت بازدارند. قرآن کریم در این مسیر ابزار روشن و کارآمدی ارائه میدهد: تسبیح، به معنای شناخت خداوند از طریق پیرایش ذهن از هر خیال و گمان بشری.
وی افزود: پس از تسبیح، مرحله تحمید قرار دارد؛ یعنی ستایش خداوند با اوصافی که خود برای خویش بیان کرده است. در این مرحله، خداوند پس از پیرایش ذهن، با صفات جمال و کمال خود شناخته میشود. نمونههای بارز این مرحله در دعای جوشن کبیر و مناجاتهای ائمه(ع) مشاهده میشود که هزار نام و صفت الهی بر زبان جاری میشود و دریایی از صفات کمال و جمال حضرت حق جلوهگر میگردد. خطب توحیدی نهجالبلاغه و مناجاتهای امام سجاد(ع) نیز تجلی همین مرحله هستند و انسان را با گسترهی وصفناشدنی خداوند مواجه میکنند.
صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: در نهایت، مرحله تکبیر است؛ زمانی که انسان با اعتراف و اقرار به عظمت خداوند میگوید: «اللهُ أکبر». بدین معنا که خداوند فراتر از هر وصف و لفظ بشری است و هیچ توصیفی نمیتواند کمال او را محدود کند. این مرحله، نقطه اوج معرفت الهی است و پس از تحلیل، تسبیح و تحمید، انسان به قله شناخت خداوند میرسد.
انصاری در ادامه گفت: نقش محوری تسبیح در این سلسله مراتب کاملاً مشهود است. اتصال تحلیل به تحمید و تکبیر از طریق تسبیح شکل میگیرد و مسیر شناخت الهی بدون پیمودن این سلسله مراتب کامل نمیشود. به همین دلیل، در هفت سورهای که با ماده تسبیح آغاز شدهاند، موضوعات توحید، معاد و نبوت با وضوح و دقت بیان شده است. این سورهها، اشتباهات ذهنی و تاریخی پیرامون ذات پاک خداوند را تصحیح کرده و معرفت صحیح الهی را در اختیار انسان قرار میدهند.
وی در پایان تصریح کرد: بهعنوان نمونه، در سورههای تقابن، توحید و جمعه، مباحث توحیدی و معاد به تفصیل مطرح شده و نشان میدهد که خلقت و حکمت الهی همواره با پایان شایسته و هدفمند همراه است. همچنین در این سورهها، پشتوانه شناخت و هدایت بشر از طریق نبوت و رسالت آشکار شده و تأکید بر این است که شناخت خداوند سبحان بدون هدایت انبیاء و اولیای الهی کامل نمیگردد.
آخرین دیدگاهها